محمدرضا خیری 20 سال پیش طلبگی را از مدرسه علمیه شهرش شروع کرد؛ همان مدرسه علمیهای که امروز مدیریتش را برعهده دارد؛ مدرسه علمیه ولیعصر(عج) در شهر مرزی و محروم صالحآباد در 140کیلومتری شرق مشهد. دروس مقدمات را همانجا خواند و برای تکمیل تحصیلات به مشهد رفت؛ مدرسه امام محمدباقر(ع)، مدرسه جعفریه و درنهایت رشته تخصصی تفسیر و علوم قرآنی در مرکز آخوند خراسانی. اما در حوزه علمیه مشهد ماندگار نشد. برای انذار قومش و خدمت به مردم محروم شهر مرزی صالحآباد به شهرش برگشت و به تدریس و مدیریت مدرسه علمیه شهر و ایجاد گروه تبلیغیجهادی «یاران صالح»، برای یاری اباصالح و صالحآبادیها مشغول شد.
آغاز یاران صالح
حجتالاسلام خیری میگوید کارهای تبلیغی و جهادی را از همان سالهای نخست طلبگی آغاز کردیم. در مناسبتها برای مردم برنامه تبلیغی داشتیم و کاری هم که پیش میآمد، روزهایی را به کار جهادی اختصاص میدادیم؛ از تکمیل خانه عالم بگیرید تا تعمیر مساجد، مدارس، منازل نیازمندان و... چه برای شیعیان و چه برادران اهلسنت منطقه.
اما فعالیت جهادی از سال 1387 جدیتر شد که ثمرهاش گروه جهادی «یاران صالح» بود، با همکاری شیخ محمد پاروکار و طلبههای مدرسه و البته کمک بچه هیئتیهای انصارالمهدی و تعدادی از دانشآموزان.
تبلیغ معطوف به نیاز
انگیزه آغاز کارهای تبلیغی خیری و دوستانش در صالحآباد، غربت اعیاد و مناسبتهای مذهبی در شهر بود. نیمه شعبان و ولادت امام عصر(عج)، عید غدیر و ولایت، ایام فاطمیه و چند مناسبت دیگر را به یاد میآورد که با غربت خاصی برگزار میشد، نه در شأن این مناسبتهای خاص و کلیدی. اینها هویت شیعه بود که مظلوم واقع شده بود و باید بیشتر مورد توجه قرار میگرفت. زندگی با جامعه و نیازهای تبلیغیاش، طلبهها را خیلی زود وارد عرصه تبلیغ میکرد.
جهادی که از مسجد آغاز شد
در کنار فعالیت تبلیغی؛ نیازهای عمرانی و خدماتی مساجد و خانههای عالم که گاه و بیگاه به وجود میآمد هم نقطه ورود به عرصه جهادی بود که دست همان طلبههای فعال تبلیغی را میبوسید. از مساجد آغاز شد و به مدارس و خدمت به نیازمندان رسید و هرجایی که اعلام نیاز میشد.
میگوید در گروه جهادی ما، هم طلبهها هستند، هم دوستان هیئتی، هم دانشآموزان، هم قشرهای دیگری از مردم که همپای طلبهها در فعالیتهای جهادی مشارکت دارند. چون مهمترین انگیزه و محور کار جهادی، خود جهاد است! هم انگیزه کار است و هم محور همگرایی افراد برای انجام یک کار خداپسندانه. جهادی که مقدس است و انسانها را بدون انگیزه مادی دور هم جمع میکند. انگیزههای دیگر ذیل این تقدس جهاد است؛ کمک به دین و دیانت مردم، خدمت به نیازمندان، یاری دین خدا و حضرات معصومین(ع) در دوران غیبت امام عصر(عج).
تبلیغ تخصصی یاران صالح
سعی کردهاند گستره فعالیت را در همان مناطق محروم متمرکز کنند؛ صالحآباد و روستاها و شهرهای مجاور. اما عمدهاش در همان شهرستان محروم و مرزی صالحآباد است.
«یاران صالح» به صورت هفتگی برنامههای تبلیغی مستمر دارند که تعطیلبردار نیست. در مناسبتها هم برنامههای ویژهای برای مردم دارند. از تبلیغ عمومی دارند تا فعالیتهای تبلیغی تخصصی در مباحث خانواده، کودک و نوجوان، مهدویت، مباحث اعتقادی و... که کارگروههای گروه تبلیغیجهادی یاران صالح را تشکیل میدهند.
طلبه برای مردم، یعنی مجاهد
میگوید «مجاهدت» انتظار مردم از یک طلبه است. مردم در بسیاری از اموری که با ما ارتباط دارند، به ما به چشم انسانی که باید مجاهد باشد نگاه میکنند و بهنظرم انتظار برحق و بجایی است.
کارهایی که مردم با ما طلبهها دارند، منحصر به ساعت اداری نیست؛ نه روز میشناسد و نه شب و نه حتی نیمهشب! تعطیل و غیرتعطیل هم نمیشناسد! مردم در هر زمانی که نیاز داشته باشند مراجعه میکنند یا تماس میگیرند و طلبهها هم اکثراً در حد بضاعت و توان، پاسخگوی نیاز مردم هستند.
کار جهادی با قناعت طلبگی
سعی میکنند فعالیتی که در قالب این گروه جهادی تعریف میشود را بهگونهای برنامهریزی کنند که مانع امور زندگی، کاری و تحصیلی اعضا نشود.
هرچند افراد غیرطلبه زیادی در مناسبتها و ایام خاص موقتاً به گروه اضافه میشوند و همکاری میکنند، اما بیشتر اعضای دائم گروه، طلبهها هستند که معیشتشان با قناعت و برکت طلبگی تأمین میشود و همین قناعت است که بنای کار جهادی را تشکیل میدهد.
عمده مخارج و هزینههای فعالیت جهادی را مردم و خیران تأمین میکنند تا باقیات صالحاتشان باشد. بعضاً از خیران شهرستان هستند و عمدتاً از خارج شهرستان.
البته هستند علما و بزرگانی مثل مرحوم آیتالله دهشت(ره) و پسرشان حاج آقا مرتضی دهشت که علاوه بر راهنمایی و کمکهای تبلیغی، از اعتبار و ارتباطشان در جذب کمکهای خیران برای هزینههای کار جهادی یاران صالح استفاده میکنند.
کار دلی که بر دل مینشیند
میگوید فعالیت جهادی چون کار دل است، بر دل مینشیند؛ چون از روی اعتقاد و برخاسته از اخلاص است، قاعدتاً مردم هم دوستش دارند و خیلی استقبال میکنند. ابراز لطف و ارادتهایی که مردم به بچههای جهادی دارند، انصافاً هم دیدنی است و هم قابل تحسین. وقتی ابراز احساسات و ابراز علاقه مردم را میبینیم برای ما و بچههای جهادی خوشحالکننده و انرژیبخش است.
خاطره اخلاص اوستا امین بنا
چندی پیش میخواستیم خانه عالمی را تکمیل کنیم و برای این منظور تعدادی از کسبه بازار رضا را که با ما مرتبط بودیم پای کار آوردیم که با بچههای جهادی خودمان همراه شدند.
آن بزرگواران یک اوستا بنا را هم برای نخستینبار پای کار آوردند که به جمع ما اضافه شد. در آن ایامی که همراهمان بود، خیلی به فعالیت جهادی تمایل نشان داد؛ هم از فضای کار جهادی لذت میبرد و هم با سایر اعضای گروه ابراز محبت متقابل داشت.
اما مدتی که از این اردوی جهادی گذشت، دیگر خبری از او نشد. پیگیرش که شدیم، همان دوستان بازاری اطلاع دادند اوستا امین بنا از دنیا رفته است.
با انسی که گرفته بودیم، این خبر برایمان تکاندهنده بود. به اتفاق اعضای گروه جهادی برای عرض تسلیت به خانهاش رفتیم و در مراسمش شرکت کردیم.
اما جالب بود که خانوادهاش اطلاعی از فعالیت جهادی آن مرحوم نداشتند. وقتی موضوع را با آنها در میان گذاشتیم و خاطرات جهادی با اوستا امین بنا را تعریف کردیم، خیلی برایشان جالب توجه و امیدوارکننده بود و حضور هرچند کوتاه در فعالیت جهادی را بارقه امیدی برای آخرت عزیز از دست رفتهشان میدانستند.
این واقعیتی است که برای همه ما اتفاق خواهد افتاد. همه ما دیر یا زود خواهیم رفت و تنها چیزی که برای ما خواهد ماند، همین کارهایی است که مخلصانه و برای رضایت خدا انجام شده است. ما هم امیدواریم همین فعالیتهای جهادگونه برای آخرتمان دستگیر ما باشد.
خبرنگار: محمد ولیانپور
نظر شما